خاطره ای شنیده نشده از کیومرث پور احمد
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۶۲۵۶۵
کیومرث پوراحمد را امروز از دست دادیم و در واقع هنر ماندگار او با ساخت آثاری چون قصه های مجید در خاطر می ماند او که در نگارش فیلمنامه آثار متعددی از جمله «به خاطر هانیه» و «خواهران غریب» با اصغر عبداللهی همکاری داشته با بیان خاطره جالبی از همکاری با این فیلمنامهنویس گفت: روزها، شب ها و ساعات خوش و لذت بخش و مفیدى را با هم گذراندیم که یاد و خاطره اش براى همیشه مىماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کیومرث پوراحمد که در نگارش فیلمنامه آثار متعددی از جمله «به خاطر هانیه» و «خواهران غریب» با اصغر عبداللهی همکاری داشته با بیان خاطره جالبی از همکاری با این فیلمنامهنویس گفت: روزها، شب ها و ساعات خوش و لذت بخش و مفیدى را با هم گذراندیم که یاد و خاطره اش براى همیشه مىماند.
کیومرث پوراحمد فیلمنامهنویس و کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: من با اصغر عبداللهی در سالهایی نه چندان دور دو فیلم سینمایی «خواهران غریب» و «به خاطر هانیه» را کار کردم که فیلمنامه «خواهران غریب» را در منزل ما نوشتیم و برای نگارش «به خاطر هانیه» به بوشهر سفر کردیم و در یک هتل فیلمنامه این اثر نوشته شد.
پوراحمد خاطرنشان کرد: نگارش فیلمنامه «به خاطر هانیه» تجربه جالب و متفاوتی بود. ما ایدهای را با هم در ذهن پرورانده بودیم و تصمیم گرفتیم ابتدای فیلمنامه تا شروع سفر بشیرو (قهرمان فیلم) را اصغر عبداللهی بنویسد و من از این بخش تا پایان را باید مینوشتم و در حالیکه هر دو در یک اتاق بودیم نگارش فیلمنامه را آغاز کردیم و هر کداممان کاری که بر عهده داشتیم را انجام میدادیم. تنها گاهی مواقع در حین نگارش به ندرت با هم صحبتهای کوتاهی داشتیم، اتفاق جالب و عجیب در نگارش فیلمنامه «به خاطر هانیه» این بود که وقتی کارمان تمام شد و فیلمنامه را میخواندم نتیجه کار به شکلی بود که گویا فیلمنامه را یک نفر نوشته است و در نهایت من فقط یک بار متن را بازنویسی کردم که با یک دستخط باشد. اتفاقاً این اثر توانست جایزه بهترین فیلمنامه را هم در جشن کانون کارگردانان دریافت کند.
او افزود: علاوه بر این دو فیلم سینمایی در سریال «پرانتز باز» هم من و اصغر عبداللهی با هم همکاری داشتیم و بخش اعظمی از فیلمنامه این مجموعه به قلم زنده یاد عبداللهی نوشته شده است. من در طول 17 سالی که رابطه دوستانهای با او داشتم خاطرات خوب بسیاری برایم رقم خورد و روزها و شبهای بسیاری را با هم گذراندیم که واقعاً همکاری با او تجربه بسیار خوب و لذتبخشی بود. اصغر به شدت اهل کتاب خواندن بود و خوش سخن، گاهى ساعت ها حرف مى زد و تو واقعا گذر زمان را حس نمى کردى.
پوراحمد در ادامه خاطرنشان کرد: اصغر عبداللهی همیشه نوشتههایش را برای من میفرستاد و من همه آثارش را میخواندم؛ یک بار یکی از نوشتههایش را با عنوانی که به یاد ندارم برای من فرستاد، من این اثر را خواندم و به نظرم واقعاً قصه زیبایی بود و ماجرای عدهای دانشجو را روایت میکرد که به حمام فین کاشان میرفتند و در آنجا تصاویری از «سلطان صاحبقرانیه» زنده یاد حاتمی را در ذهنشان مرور میکردند. آن زمان در مجله فیلم بخشی را به معرفی قصههای خوبی که در یک سال اخیر خوانده شده اختصاص داده بودند و من در آنجا همین اثر را به عنوان بهترین داستانی که در سال گذشته خوانده بودم معرفی کردم و مطلبی با تیتر «کلاغها چقدر عمر میکنند؟» نوشتم که اصغر عبداللهی پس از خواندن این مطلب اسم داستانش را به همین عنوان تغییر داد. این داستان آنقدر جذاب و خواندنی بود که من به اصغر عبداللهی پیشنهاد دادم این داستان را در قسمتهای دیگر و در شهرهای مختلف مثل اصفهان و کرمان ادامه دهد اما متأسفانه به دوران نفرت انگیز تلویزیون رسیدیم و این امکان وجود نداشت که این قصه ها به سریال تبدیل شود.
کارگردان «اتوبوس شب» در ادامه با اشاره به تجربه همکاری با اصغر عبداللهی در نمایش «خرده خانم» گفت: سالهای زیادی بود که علاقه داشتم یک نمایش به روی صحنه ببرم، برادر بزرگتر من بازیگر تئاتر بود و این میل از کودکی در من وجود داشت اما هیچگاه متنی که بتواند نظرم را جلب کند پیدا نکرده بودم. اصغر نمایشنامه اى نوشته بود و طبق معمول که کارهایش را برایم مى فرستاد، فرستاد. خواندم نمایشنامه اى بود به اسم «خرده خانم»، دیدم این نمایشنامه همان متنی است که سالها منتظرش بودم. نمایشنامه را خیلی دوست داشتم گفتم "اصغر خیلى دلم مى خواد این نمایشنامه رو ببرم روى صحنه" و او خیلى استقبال کرد.
پوراحمد در پایان گفت: بعد از آن دیگر پیش نیامد که با هم کار کنیم، فیلم سینمایی «یک قناری، یک کلاغ» را که ساخته بود برای اکران خصوصیاش دعوتم کرد و من فیلمش را دوست داشتم. یادش همیشه زنده است، دوره اى که به هم نزدیکتر بودیم روزها، شب ها و ساعات خوش و لذت بخش و مفیدى را با هم گذراندیم که یاد و خاطره اش براى همیشه مى ماند. این مهم را هم بگویم که اصغر عبداللهی با همسرش اختر زندگى عاشقانه اى داشتند و هر دو به شدت بى نیاز بودند. بى نیاز و مستغنى و گرم و مهمان نواز. سفر همیشگى اصغر نازنین را به اختر صمیمانه تسلیت مى گویم.
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: کیومرث پوراحمد هم گذراندیم اصغر عبداللهی کیومرث پوراحمد نگارش فیلمنامه خاطر هانیه خواهران غریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۶۲۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میراث «پل آستر» در سینما
«پل آستر» در کنار این که نویسندگی ماهر و سرشناس بود، در فیلمنامهنویسی و حتی کارگردانی در سینما نیز فعال بود.
به گزارش ایسنا، «پل آستر» رماننویسنده معروف آثاری چون سهگانه «نیویورک» در حالی در سن ۷۷ سالگی به دلیل عوارض ناشی از بیماری سرطان درگذشت که نه تنها چهرهای شاخص در دنیای ادبیات بود، در عرصه سینمایی نیز تاثیرات زیادی داشت و ۱۸ رمان از آثار او از جمله «موسیقی شانس» به فیلم تبدیل شدند.
او خودش نیز وارد عرصه فیلمنامهنویسی شد و کار خود را با نگارش فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی «هاروی کایتل»، «ویلیام هرت» و «جیانکارلو اسپوزیتو» آغاز کرد و این اثر جایزه بهترین فیلمنامه اول را برای آستر از جوایز مستقل اسپریت به ارمغان آورد. همچنین فیلم «دود» که کارگردانی آن را «وین وانگ» بر عهده داشت، موفق به کسب خرس نقرهای جایزه هیات داوران از چهل و پنجمین جشنواره فیلم برلین هم شد.
«پل آستر» در دنباله فیلم «دود» با عنوان «صورت آبی» که در سال ۱۹۹۵ ساخته شد در کنار «وین وانگ» به صورت مشترک کارگردانی فیلم را نیز بر عهده داشت و این کمدی که بار دیگر با نقشآفرینی «هاروی کایتل» و «جیانکارلو اسپوزیتو» به همراه« لو رید»، «میرا سوروینو» و «مدونا» بود با نقدهای متفاوتی رو به رو شد.
این نویسنده در فیلم «مرکز جهان» در ۲۰۰۱ با فیلمنامهای مشترک با «وین وانگ» بار دیگر کارگردانی را تجربه کرد. این فیلم که نخستین نمایش جهانی خود را در پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم کن تجربه کرد، نامزد دریافت جایزه مستقل اسپریت برای بهترین بازیگر زن (مولی پارکر) شد.
در سال ۱۹۹۸، آستر فیلم «لولو روی پل» را نویسندگی و کارگردانی کرد و در سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی «دیوید تیولیس»، «ایرنه جاکوب» و «مایکل ایمپریولی» بار دیگر نگارش فیلمنامه و کارگردانی را بر عهده داشت.
«آستر» در «دانشگاه کلمبیا» تحصیل کرد و در اوایل دهه ۷۰ میلادی به پاریس مهاجرت کرد و به فعالیتهای مختلفی از جمله ترجمه کردن پرداخت. او در سال ۱۹۷۴ میلادی به ایالات متحده آمریکا بازگشت و ازدواج کرد.
در ژانویه سال ۱۹۷۹ میلادی پدر «آستر» درگذشت و این اتفاق به دلایلی به نوشتن نخستین کتاب خاطرات این نویسنده منجر شد؛ «اختراع انزواء» که در سال ۱۹۸۲ میلادی منتشر شد.
«آستر» با انتشار «شهر شیشه» در سال ۱۹۸۵ که نخستین جلد از سهگانه «نیویورک» بود به موفقیت چشمگیری دست یافت.
این نویسنده به طور مرتب در دهه ۸۰، ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی بیش از دهها رمان از جمله «قصر ماه» (۱۹۸۹)، «موسیقی شانس» (۱۹۹۰)، «کتاب توهم»(۲۰۰۲) و «شب پیشگویی»(۲۰۰۳) منتشر کرد.
انتهای پیام